فهرست

نقد فیلم آناتومی یک سقوط

نقد فیلم فیلم آناتومی یک سقوط

 

شاید دیده باشید برای ژانر این فیلم عناوین مختلفی رو علی الخصوص درام روانشناسانه در نظر میگیرند اما من ترجیح میدهم این فیلم را درام دادگاهی بنامم.اما دادگاهی که قرار نیست طبق معمول حقایق را برای قاضی مشهود کند و…بگذارید آخر خط نروم و از ابتدا شروع کنم

کاراکتر اصلی خانم زاندرا هست که نویسنده بسیار موفقی هست و بالاتفاق همسری نویسنده دارد که اما چندان موفق نیست،او مدتی است به این کلبه آمده تا کتابش را تمام کند اما موفق نمی‌شود.
مرد کشته شده است و تنها مضنون ماجرا زن است،وقتی آن دختر دانشجو به کلبه آمده است و مرد صدای موزیک را زیاد کرده است ظاهراً مقدمه دعوا بین زن و شوهر بوده است.بهتره به این نکته اشاره کنم زمانی که جسد مرد پیدا میشود یک موسیقی دیوانه کننده با نشان دادن کلبه خالی با نماهای لانگ یک تضاد و تنش فوق العاده را ایجاد میکند و باید بگوییم کارگردان واقعا سینما را بلد است.
دادگاه تشکیل میشود کاراکتر زن که یک نویسنده قهار است(سناریو بلد است)نمیخواهد زندگی شخصی اش فاش بشود برای کسانی که داخل دادگاه اند و مخصوصا پسرش.از قضا مرد هم نویسنده است و داستان سازی را بلد است.اینکه مرد خودکشی کرده است یا اینکه زن او را به قتل رسانده باشد دو روی یک سکه است.در هر حال در میانه فیلم ما میبینیم که زاندرا قصد ندارد زندگی شخصی اش برملا شود حتی وقتی هم که برا اولین بار مشکلات را بر زبان می آورد دوربین چشمان او را نشان نمی‌دهد که ما فقط کلام را دریافت کنیم و حس را در مراحل بعد میگذارد و میخواهد به ندرت تغییر را حس کنیم.
حالا دیگر حقایق بین زن و شوهر فاش شده و پسرک که به تازگی با حقایق آشنا شده است یا میتوان گفت دادگاه فیلم برای روشن شدن حقایق به روی او شکل گرفته است با سر خود را به کنار چرخاندن غم و اندوه فراوان خود را نشان میدهد.پسر با تعریف یک داستانی که از پدرش شنیده بود(پدر نویسنده است)حکم تبرئه مادر را میگیرد.مادر و پدر هر دو داستان نویس اند و طراحی سناریو برای پیشبرد اهداف منطق فیلم را به خوبی ساخته و پرداخته میکند،پدری که با یک داستان میخواهد پسر را متوجه کند و مادری که سعی میکند کنترل سناریو هارا در دست بگیرد و نگذارد زندگی شخصی اش فاش بشود.
اما یک نکته ای در پایان می ماند،وقتی که مادر به خانه می آید پسر میگوید:میترسیدم برگردی خانه و مادر پاسخ میدهد من هم میترسم!
فیلم کاملا در تعادل بین حقیقت و خیال،واقعیت و دروغ میچرخد و در پایان باز هم این در ذهن میماند که آیا واقعا مرد آن داستان را گفته و خودکشی کرده است یا پسر آن داستان را ساخته تا حداقل مادر خود را حفظ کند و در کنار خود داشته باشد،چه بسا تنها کسانی که داریم همین نزدیکان ما هستند…
بنظر من که دومین حالت محتمل تر است

فیلم در اغلب موارد از دوربین روی دست استفاده میکند که به خوبی حس تنش را ایجاد میکند و همچین با نماهای نزدیک مکرر سعی میکند مخاطب را درون مسائل درونی کاراکتر غرق کند

در پایان فیلم آناتومی یک سقوط فیلمی است با یک فیلمنامه دقیق و کارشده با یک کارگردانی که سینما را بلد است و البته یک بازیگر کاربلد که فقط در سکانس دادگاه زمانی که چیزی نمی‌گوید و فقط شنونده است اگر به حالت چهره و بدن او دقت کنید میفهمید که چقدر بازیگر توانمندی است.

 

وحید رضایی

عضو کارگروه نقد فیلم

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×